زندگی نامه امینم، جنگجویِ دنیای رپ

قطعا شما «مارشال بروس مَدِرز» را می شناسید، البته احتمالا می توانید او را با نام «امینم» به یاد بیاورید. امینم (Eminem)، یکی از بهترین خواننده های رپ در تاریخ موسیقی جهان است که سختی ها و مشکلات زندگی اش، نتوانستند او را از رسیدن به رویاهایش منصرف کنند. اگر از جمله کسانی هستید که فکر می کنید چالشهای زندگی شما سخت و غیرقابل تحمل هستند و دیگر نمی توانید مسیر زندگیتان را تغییر دهید، با ما در روایت زندگی امینم همراه باشید.

اوضاع ناامیدکننده در کودکی امینم

مارشال بروس مدرز یا امینم، در ایالت میسوری آمریکا به دنیا آمد؛ اما اصالتش به آلمان، انگلیس و سوئیس برمی گردد. پدر و مادرش هر دو در سن کم بچه دار شده بودند و در قبال پسرشان احساس مسئولیت خاصی نداشتند. به همین خاطر، پدر امینم، زمانی که او یک سال و نیم بیشتر نداشت، خانواده اش را ترک کرد و به شهر دیگری رفت.

بعدا معلوم شد که پدر امینم در شهر دیگری مجددا ازدواج کرده و صاحب دو فرزند شده است! بعد از این اتفاق، مادر ماند و یک پسربچه.  مشکلات مالی آنها تازه شروع شد و در ادامه سختی های زندگی باعثِ فقر و بی پولی آنها شد. این ماجرا به قدری شدید بود که از خانه خود نقل مکان کردند و در محله‌ای شلوغ و سیاهپوست نشین، ساکن شدند.

امینم، تنها بچه سفیدپوست محله‌شان بود و همین موضوع باعث شد که دیگران، تا دلشان می خواهد به او زور بگویند.

بعداً امینم گفت که او هر روز، از یک پسربچه چاق سیاهپوست کتک می خورد! در مدرسه هم او همیشه مورد تمسخر و آزار دیگران قرار می گرفت؛ چون هیچ کس یک پسر بچه سفیدپوست لاغر را دوست نداشت!

امینم با این شرایط سخت درس می خواند و هرازگاهی هم از خانه بیرون انداخته می شد؛ چون مادرش اختلال روانی داشت و بعد از جروبحث با پسرش، او را از خانه بیرون می کرد!!! علاوه بر اینها، امینم یک برادر ناتنی هم داشت که مسئولیت نگهداری از او را نیز به عهده گرفته بود؛ زیرا مادرش تعادل رفتاری و حالت طبیعی نداشت. 

شروع علاقه امینم به دنیای رپ

علاقه امینم به موسیقی رپ در نوجوانی اش شکل گرفت. دایی ناتنی امینم به نام «رونالد رانی نلسون»، یک سی دی از موسیقی رپ به او هدیه داد. وقتی امینم به آن آهنگ های رپ گوش داد، چیزی در درونش منفجر شد. چیزی شبیه به علاقه شدید به همراه احساس پیدا کردن هدف اصلی زندگی اش… از آن لحظه، امینم دوست داشت به یکی از خواننده های رپ تبدیل شود و روز و شب به این آرزویش فکر می کرد.

او برای رسیدن به آرزویش، فقط خیال بافی نمی کرد؛ بلکه از آهنگسازان بزرگ دنیای رپ و خوانندگان این حوزه یاد می گرفت و الگوبرداری می کرد. برای نوشتن شعرهای رپ و تمرین رپ خوانی، امینم حتی از خوابش کم می کرد و بارها رپ خوانی را با تلاشی عجیب تمرین می کرد. علاقه اش به رپ، از هر چیز دیگری برایش مهم تر بود.

آشنایی با همسر و ازدواج

کمی بعد، امینم در دبیرستان با دختری به نام «کیمبرلی آنه اسکات» آشنا شد، آنها حدود 10 سال با هم دوست بودند. امنیم در 23 سالگی با کیمبرلی ازدواج کرد. او برای درآوردن پول و تامین مخارج خانه و خانواده، در 2 جا کار می کرد. کار اصلی او، ساخت قطعات در یک کارخانه قطعه سازی بود و به صورت پاره وقت در رستوران به شستن ظروف و آشپزی مشغول می شد تا بتواند پول بیشتری دربیاورد. ازدواج اول امینم و کیمبرلی، تنها حدود 2 سال دوام داشت و بعد از مدت کوتاهی، از هم طلاق گرفتند.

طلاق گرفتن امینم و کیمبرلی، اوضاع را سخت تر کرد؛ چون آنها صاحب یک دختر کوچک شده بودند. حالا امینم باید علاوه بر خرج زندگی خودش، هزینه نگهداری و بزرگ کردن دخترش را هم درمی آورد.

طلاق، بی پولی، کار زیاد و مسیر سخت خوانندگی به قدر کافی برایش مشکل آفرین بود و با خودکشی دوست و مشوق خوبش یعنی دایی رونالد، زندگی اش سخت تر و غم انگیزتر شد.  این اتفاق، در نهایت تاثیر عمیقی روی امینم گذاشت. وقتی امینم اولین آلبومش را ضبط کرد و به بازار داد، با فروش پایین و استقبال کم شنوندگان مواجه شد و این موضوع، ناامیدی اش را بیشتر کرد.

موانع سر راه امینم برای رسیدن به آرزوهایش

چیزی که مانع بزرگ امینم به حساب می آمد، در درجه اول فقر و بی پولی بود و در درجه بعدی، این بود که در آن زمان، رپ مخصوص جامعه سیاهپوستان بود و یک فرد سفیدپوست، خیلی سخت می توانست به رپر معروف، موفق و بزرگی در آمریکا تبدیل شود. با این همه، آن زمان دایی رونالد و دوست صمیمی اش «پروف»، مشوق های اصلی او برای ادامه راه بودند و به او کمک کردند تا رویایش را دنبال کند.

او دوست داشت که رَپ بخواند و برای همین، در بیشتر اوقات مشغول نوشتن متن ترانه و تمرین خوانندگی بود. امینم، خیلی راحت می توانست ناامید شود، خیلی راحت می توانست اتفاق های بد زندگی اش را بهانه کند و دیگر ادامه ندهد؛ اما از سختی زندگی،  سرسخت تر بود.

زندگی در محله های فقیرنشین باعث شد که روحیه اش قوی تر و جنگجوتر شود. در واقع امینم متوجه شد که رَپ، تنها راه رها شدنش از زندگی غمبار و سختش است و می خواست راه رپ را برای خودش بسازد. به همین دلیل بود که از خواب و استراحتش می گذشت تا فرصت بیشتری برای تمرین رپ داشته باشد.

یکی دیگر از اتفاقات بدی که در زندگی امینم افتاد، این بود که دوست صمیمی اش «پروف» هم با شلیک گلوله کشته شد و این اتفاق غم انگیز، به غم از دست دادن دایی دوست داشتنی او اضافه شد. نام پروف و دایی رونالد در بین خالکوبی های دست امینم وجود دارد. تحمل این فشارها، برای امینم بسیار سخت بود و به همین دلیل بود که به مصرف الکل و قرصهای خواب آور روی آورد. یک بار که امینم در مصرف قرص خواب زیاده روی کرده بود، حتی تا پای بیهوشی و مرگ هم رفت؛

امینم به عنوان اولین سفیدپوست رپر دنیا، مسیر سختی را می گذراند و تصمیم گرفت که با مصرف الکل و قرص خواب آور، این مسیر را برای خودش سخت تر از این نکند. به همین دلیل بود که اعتیادش را در عرض چند سال کنار گذاشت و بعد از همکاری با رپر معروف «دکتر دِرِه» ، توانست قطعات موسیقی و آلبومهای بسیار موفقی به بیرون بدهد. هرکدام از  آلبومهای رپ امینم، چندین میلیون دلار فروش داشتند و زحمات شبانه روزی او در راه ساخت ترانه و رپ خوانی داشت نتیجه می داد.

محتواهای شعرهای امینم

در آهنگهای امینم، می توان دردسرهای بزرگ کردن دخترش «هیلی»، قرض و بدهی های زیاد و میل شدیدش به پولدار شدن را کاملا حس کرد. در واقع امینم، مشکلات زندگی را در قالب شعر و ترانه در می آورد و می خواند.

لطفی که امینم در حق رپ کرد، این بود که فحش و حرفهای رکیک را در رَپ به حداقل رساند و موضوعات اجتماعی را وارد رپ کرد و همین موضوع باعث شد تا از رقبایش جلو بزند و متمایز شود.

در این نوشته من قصد ندارم از افتخارات و جوایز متعدد امینم برای شما صحبت کنم، چون مهم تر از اینکه بدانید او تا به حال برنده چندین جایزه گِرمی و جایزه پلوتونیم شده است، این است که سرسختی او در راه رسیدن به هدفش را درک کنید. 

فقر و بی پولی شدید، نبودن پدر در خانواده، بیماری روحی و روانی مادر، دو بار ازدواج ناموفق، مرگ دو دوست صمیمی، اعتیاد شدید، کارکردن در چند شغل به طور همزمان، نگهداری از یک دختربچه و مسیر پرچالش رپ خوانی برای یک سفیدپوست، از جمله چیزهایی بودند که امینم در زندگی اش پشت سر گذاشت. هرکدام از این اتفاقات می توانستند امینم را از مسیر رویاهاش خارج کنند و او را در غم و اندوه و افسردگی غرق کنند؛ اما امینم با وجود ناراحتی، دل شکستگی، تمسخر و بی پولی، سخت تلاش کرد و حتی سخت تر کار کرد تا در نهایت توانست به آرزویش برسد. او در کتاب «سفید خشمگین»، درباره سختی های زندگی اش توضیح داده است.

امینم، جنگجویِ دنیایِ رپ

حالا امینم، به یکی از پرافتخارترین و محبوب ترین افراد در دنیای موسیقی تبدیل شده است و نامش، در رتبه هفتم شخصیتهای بزرگ تاریخ موسیقی قرار دارد. همه این افتخارات، ثروت چندین میلیون دلاری، شهرت جهانی، شکستن رکوردهای رپ، ثبت نامش در رکوردهای گینس و هرچیزی که حالا او در زندگی اش دارد، نتیجه سرسختی و تلاش زیادش بوده است. همانطور که در یکی از آهنگهایش یعنی «Not Afraid» (من نمی ترسم) می گوید: «من از قدم برداشتن نمی ترسم و هرطور که شده از وسط طوفان رد می شوم…»

اگر طرفدار آهنگ های رپ انگیزشی هستید روی لینک آبی کلیک کنید.

این بار که خواستید خودتان را به عنوان فردی سختی کشیده و زجرکشیده بدانید و سختی های زندگیتان را دلیل شکستهایتان بدانید، یاد زندگی امینم بیفتید و یادتان باشد که شما دو انتخاب دارید. یا تصمیم می گیرید که در آن سختی و مشکل غرق شوید و بشکنید و زندگیتان را ببازید و بی خیال آرزوهایتان شوید یا انتخاب می کنید که از مشکلاتتان قوی تر باشید، بلند شوید، نفس تازه کنید و با هر زخم و خاطره بدی که دارید، پیش به سمت اهدافتان قدم بردارید. انتخابش با شماست… شما کدام را انتخاب می کنید؟ پا پس می کشید یا از وسط طوفانهای زندگی رد می شوید؟

دوستان خوشحال می شویم که هر نکته ای که از زندگی امینم برداشت کردید، در قسمت کامنتها برای ما و بقیه هنر جنگی ها بنویسید…