ماجراجویی با یک حامی ( مطالعه فوری)

ماجراجویی با یک حامی ( مطالعه فوری)
پیشه خودم فکر میکردم توی زندگی وجود یک نفر که حامی آدم باشه چقدر باحاله. حامی میتونه آدمرو ترغیب کنه، به آدم انگیزه بده و زمانی که احساس میکنی واقعاً از همه ی دنیا بریدی روحت، جسمت و تمام وجودتو دوباره بیدار کنه. البته من توی نوشتهها، کلیپها و پادکستها تأکید میکنم یک آدم خاص رو نباید ستون زندگیمون کنیم، چون اگر اون آدم فروبریزه ماهم فرومیریزیم و این بده. خیلی بده….
خیلی بده چون اگر تمام زندگیت بر اساس یک نفر ساخته یا چیده بشه انگار خونه و زندگیتو فقط با یک ستون سرهم کردی، همینقدر خطرناک و مرگآور! ولی این وسط حتماً قبول داری وقتی یه حامی قوی وارد زندگیت شد شانس واقعی در خونتو زده، وقتی شانس میاد باید تا میتونی استفاده کنی، اگه بهش نه بگی از کجا معلوم دوباره کی بهت سربزنه؟
یک واقعیت جالب در مورد حامی
سال ها مربیگری ورزشی بهم یاد داد وقتی پیگیرانه فشار درست و اصولی به جسم وارد کنی و در کنارش تکنیک های روانی و انگیزه به ذهن ورزشکاران تزریق کنی، میتونی آدمهای پرورش بدی بهتر از خارق العاده ( در هنر های رزمی، تکنیک های روانی خاص وجود داره که شخص رو در موقعیت های ویژه به قدری پرانرژی جسور می کنه که از پس ترس، مانع های روانی و جسمی بزرگ برمیاد، این تکنیک ها رو حتما در آینده بهتون یاد میدم)
برگردیم به بحث حمایت. حداقل تا جای که تجربه کردم، مربیها یکی از حامیان قوی برای جسم و روح آدمها هستن و میتونن به زندگی اونها رنگ های پرانرژی و شاد ببخشن، برای همین ازت می خوام اجازه بدی یک مربی، یک حامی دستات رو بگیره، از زمین بلندت کنه و دلسوزانه باهات حرف بزنه، مثلاً بگه: چت شده؟ چرا خودتو باختی؟ جواب داشتی یا نداشتی مهم نیست، محکم بغلت کنه این کلماتو آروم بهت بگه: هرچی شده فدای سرت. زندگی ادامه داره و تو قراره قشنگترین لحظاتشو زندگی کنی. دنیا تموم نشده که فرصت نداشته باشی، غصه نداره که…
حرفهای مهم با رفقای خودم
کاری که همیشه هنر جنگ میخواسته انجام بده، الان انجام میده و در آینده هم انجام میده همینه. می خوایم یه جون نه، چند جون به جوناتون اضافه کنیم. میخوایم بگیم:
اصلاً فرض کنیم، فقط فرض کنیم تو قبلاً قهرمان گندزدن به زندگیت بودی، منم بودم. مگه کسی رو داریم همه تصمیماتش درست باشه؟ همه اشتباه می کنن. همه گند می زنن. ولی همه برنمیگردن تا جبران کنن. تو میخوای از این به بعد جبران کنی بذار فرض کنیم نفر اول داغون ترین و بدبخترین آدم دنیا به هر علتی هستی، حالا که چی؟ موافقی یه نقطه بزاریو جشن گرفتن برای بدبختی رو تموم کنی؟ تمامش کنیم؟ موافقی یه داستان جدید از خودت بنویسی که قهرمان باشی نه قربانی؟
تصورکن، فقط تصور کن چه زندگی میتونی بسازی اگه همه ی وجودتو جمع جور کنی و مثله روزای که برای مرگ و زندگی میجنگیدی، دوباره مبارزه کنی. دوست عزیزم یادت رفته برای چیزی که خیلی مهم بود همه ی توانت رو میزاشتی؟ هم من میدونم، هم تو، جایی از زندگی ما احساس می کنیم باید متوقف بشیم، ولی این احساسات شاید یه دروغ به خودمون باشه! شاید نفری سومی که توی ذهنت باتو گپ میزنه به برداشت اشتباهی رسیده و اون رو بارها به تو تاکیده کرده و همین باعث شده تو به احساس اشتباهی برسی و احساس اشتباه تمام انگیزه های تو رو نابود کرده. بله، بی انگیزگی میتونه حاصل یه فکر اشتباه باشه.
.
بعد از نقطه..!
من و هنر جنگ بدجور پاکاریم تا کمکت کنیم، تا حامیت باشیم. یعنی موقع خستگیو ناامیدی بهت انرژی تازه بدیم. حتی بعضی وقتا بهت نهیب بزنیم سرت داد بکشیم تا دوباره خودتو جمعوجور کنی! آره، بعضیاوقات یک نفر باید یقه ی آدمو بگیره و همینطور که تکونت میده بگه حق نداری ناامید بشی، بی انرژی بشی.
رفیق جان دستاتو بده من، نمیزارم کم بیاری، نمیزارم غرق بشی نمیزارم فروبریزی. کمکت میکنیم مبارزه کنی، فرقی نمیکنه این مبارزه چی باشه، چقدر سخت باشه. فرق نمیکنه چقدر خسته باشی، بهت دوباره انرژی میدیم تا باهم مبارزه کنیم.شاید برای افسردگیت، شایدبرای ناامیدیت، شاید برای یه زندگی بهتر.
(دوباره شروع می کنیم. اگه باختی حتی دوباره شروع می کنیم! حتی چندباره شروع می کنیم.) لجباز و یکدنده هستیم برای زندگی بهتری که حق تو، مثله ارثی که میخوان بهت ندن ولی تو میدونی که وارث حقیقی هستی و مطمئنم یجا نمیشینی که گریه کنی، نمیگی چقدر بدبختم چقدر بیچارم. تو از خونه بیرون میزنی تا حقتو بگیری چون یقین داری این ارث باید ماله تو باشه. زندگی خوب ارث ِ واقعی و قانونی توِ
ام مبارزه کردن برای یه زندگی خوب کاریه که هرکسی شجاعت انجامشو نداره حتی مردم میگن آدم وارد تاریکی شد غیرممکنه بیرون بیاد ولی من میگم غیرممکن تفریح منو شماییه که همدیگه رو داریم. رفیق جان، نه تنها از تاریکی بیرون میای بلکه به رویاهات میرسی. این حرفم در حد تخیلات یه ذهن مثبت اندیش نیست. واقعیت اینکه میلیون ها نفر تونستن از تاریکی بیرون بیان پس بقیه هم میتونن.
اما حرف پایانیم
وقتشه اوضاع تغییر کنه و تو باید آماده باشی. وقتشه زندگیت هیجانانگیزتر بشه پس باید آماده باشی. وقتشه زندگی انقدر معنادار و خفن و باحال بشه که صبح با یه خنده رضایت از خواب بلندبشی. چه اشکالی داره هم خوش بگذرونی هم رویا داشته باشی و لایقانه براشون تلاش کنی تا بهشون برسی. چه اشکالی داره شادی و خوشحالی مهمون دلت باشه راضی باشی، بخندی و به تمام معنا زندگی کنی؟ چه اشکالی داره بگی آخیش چه خوبه این زندگی؟
مطمئن باش اونطوری که فکر میکنی دوراز دسترس نیست. فقط یه ذره دیگه صبر داشته باش رفیق… از طرف خودمو و هنر جنگ بهت قول میدم روزهای خیلی خوبی تو راه داری..این روزها، پادکست های هنر جنگ. مقالات و کلیپ های انگیزشی ما رو از دست نده. خیلی جدی باید روی خودت کار کنی و توی این راه به انگیزه خیلی زیاد نیاز داری. پس خودتو از این انگیزه ها محروم نکن و لابه لای کارهای روزانه ات حتما برای انرژی گرفتن به خونه ی امن خودت سربزن.
دوستون دارم و هروز این عشق و دوست داشتن به شما بیشتر میشه. اگه پیامی برای من و هنر جنگ دارید خجالت نکشید و کامنت کنید. من همه ی پیام ها رو میخونم 😊
پست های مرتبط

اردیبهشت 8, 1404

اردیبهشت 6, 1400
سلام
من امروز شما رو پیدا کردم
می دونید مشکل من چیه
من تو انجام کارهام خیلی تنبلم. نمی دونم مشکلم چیه
یکسال هست زبان خوندن رو شروع کردم. کلاس میرم
ولی درست وقت نمیزارم
میام درس بخونم. هزار تا کار می کنم بجز زبان خوندن
همه اش هم به خودم نهیب می زنم. مشکلت چیه؟
کسی زورت نکرده. خودت انتخاب کردی زبانت خوب بشه
خودت با پول خودت داری میری کلاس
خب چرا نمیخونی
سلام رفیق جان
میدونی، خیلی وقتها پشت این تنبلی که ما به خودمون برچسب میزنیم، چیزای دیگهای قایم شده. اصلاً شاید اسمش تنبلی نباشه! 🤔
شاید حجم درسها یا انتظاری که از خودت داری، یه کم سنگین و ترسناک به نظر میاد. گاهی مغز ما برای فرار از یه کار بزرگ یا سخت، به کارهای کوچیکتر و دمدستیتر پناه میبره.(واقعیت علمی)
شاید روش مطالعهات یا برنامهریزیت یه جوریه که شروع کردن رو سخت میکنه. مثلاً هدفهای خیلی بزرگ و کلی میذاری (میتونی بگی به جای امروز 2ساعت زبان میخونم، شاید ا فقط ۱۰ دقیقه لغت دوره میکنم ببینم چی میشه یا فقط ۲ تا تمرین فلان درس رو حل میکنم. اینطوری سبک تره )
یه چیزه دیگه هم هست وقتی اون لذت یا نتیجه فوری رو ازش نمیگیری و مغزت دنبال کارهای با پاداش سریعتر میره این اتفاق میوفته(اینطوری اون هزار تا کار دیگه احتمالاً یه رضایت آنی بهت میدن رو انجام مییدی).
شاید واقعاً خستهای یا انرژی ذهنیات جای دیگهای صرف میشه! زندگی پر از دغدغهست و گاهی واقعاً توانی برای تمرکز روی یه کار جدید نمیمونه.
شاید یه کم کمالگرایی هم قاطیش شده میترسی اونجوری که باید عالی پیش نره و ناخودآگاه ازش فرار میکنی
اول از همه میخوام بهت بگم که تو تنها نیستی! خیلی خیلی از ماها با همچین چالشهایی دست و پنجه نرم میکنیم. مهم اینه که به جای اون نهیب زدن و سرزنش کردن خودت (که معمولاً نتیجه عکس میده و بیشتر بیانگیزهمون میکنه)، سعی کنی با کنجکاوی و مهربونی به خودت نگاه کنی. انگار داری با یه دوست خوب صحبت میکنی که گیر کرده. ❤️
به خودت بگو: اوکی، الان حسش نیست برم سراغ زبان. چرا؟ چه اتفاقی داره میفته؟ چه حسی دارم؟ چه نیازی دارم که الان برآورده نمیشه؟
شاید باید قدمهای خیلی کوچیک، برداری. مثلاً فقط ۵ دقیقه در روز،کار مهمت رو انجام بدی و کم کم زیادش کنی. شاید بهتر باشه تفریح و زبانتو باهم داشته باشی(مثل 1 ساعت زبان میخونم یه سریال کوتاه میبینم. یا 10 دقیقه زبان بعد گوش دادن به موسیقی مورد علاقه. شاید باید یه نفرو پیدا کنی که بشه پارتنر تمرینت) اینا رو حتما امتحان کن رفیق. احتمالا جواب بگیری
همین که این موضوع رو مطرح کردی و دنبال چراییاش هستی، خودش یه قدم خیلی خیلی بزرگه! یعنی داری به خودت و خواستهات اهمیت میدی. 💪
خیلی خوشحالیم که اینجایی و امیدواریم بتونیم تو این مسیر کنارت باشیم، حتی با یه حرف، یه ایده، یا فقط حس اینکه تنها نیستی و یکی حرفتو میفهمه.
دمت گرم که اینقدر راحت و خودمونی حرف دلتو زدی. هواتو داریم ❤️
خیلی از سایتتون خوشم میاد
مطالب بیشتری بگذارید لطفا.
پویا جان سلام. چطوری رفیق
چقدر خوشحال شدم کامنتت رو خوندم. مرسی که اینقدر بهمون لطف داری و بهمون انرژی دادی♥️
خیالمون راحت شد که مسیر رو درست داریم میایم
و چشم! حتماً! درخواستت برای مطالب بیشتر کاملاً به جاست و بهمون انگیزه دوچندان داد که سریعتر دست به کار بشیم. 💪
اتفاقاً کلی ایده و مطلب جدید تو راهه و داریم تلاشمون رو میکنیم که زودتر آمادهشون کنیم و براتون بذاریم. پس منتظر خبرای خوب باش! 😉
بازم حتماً بهمون سر بزن و نظرتو بگو! ✨
راستی اینو امسال به همه ی رفقام میگم و تکرار میکنم
هرکاری میکنی امسال کم نیار
سلام خسته نباشید .واقعا حرف های شما و مطالبتون مثل همون حامی و مربی که گفتید میمونه کلی با شما انرژی میگیرم .
من مادر دوتا بچه هستم و کار خیاطی توی توخونه انجام میدم .واقعا بعضی وقتا از همه چی و همه جا خسته میشم کم میارم .ولی حرف های شما مثل همون حامی میمونه برام به صداتون گوش میدم کلی انرژی میگرم و انگیزه برای ادامه دادن به مسیر زندگی و تربیت درست بچه هام .ممنونم از شما .
سلام زهرا.
رفیق جان میدونسی تو یه قهرمانی! نه از اون قهرمانای تو فیلما… یه قهرمان واقعی
هر لباسی که میدوزی، هر لقمهای که با عشق برای بچههات آماده میکنی اینو ثابت میکنه.
زهرا جان، شاید باورت نشه، ولی بچههات یه روز با افتخار میگن: “مامان ما یه زن قویِ که تنهایی ما رو بزرگ کرد
هر وقت حس کردی داری کم میاری، یه سربهمون بزن ما اینجاییم که بهت بگیم چقدر قوی و با ارزشی
تو داری معجزه میکنی، حتی اگه خودت نمیبینی…